قطعنامههای شورای امنیت «سوا کن، جدا کن» نیستند
تاریخ انتشار: ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۷۶۹۸۶۸
ساعت 24-چند روز مانده به دو سالگی خروج امریکا از برجام، رسانههای امریکایی اعلام کردند که واشنگتن آماده میشود با استفاده از ساز و کارهای این توافق، پرونده ایران را به اتهام نقض این توافق به شورای امنیت سازمان ملل متحد ببرد. این خبر دو روز بعد از آن اعلام شد که وزیر خارجه امریکا، مایک پمپئو مدعی شد امریکا هر آنچه در توان دارد برای جلوگیری از لغو تحریمهای تسلیحاتی ایران براساس برجام انجام میدهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حسن بهشتیپور، کارشناس مسائل هستهای معتقد است که امریکا با خروج از برجام اصولا حق اعتراض را به عملکرد ایران در این توافق از خود سلب کرده است. بهشتیپور میگوید اگر امریکا بخواهد تحریمهای قبلی را علیه ایران دوباره برقرار کند، باید با واسطه به متحدان دیگرش رجوع کند که هنوز در برجام هستند. به اعتقاد بهشتیپور هر اقدام رادیکالی علیه ایران ازسوی امریکا یا دیگر کشورهای متحدش، با پاسخی رادیکال از سوی ایران مواجه خواهد شد که قطعا شرایط را پیچیدهتر میکند و به نفع هیچیک از طرفهای برجام، منطقه و جامعه بینالمللی نیست. در ادامه گفتوگوی «اعتماد» را با حسن بهشتیپور، کارشناس روابط بینالمللی و مسائل هستهای مطالعه میکنید.
به تازگی رسانههای امریکایی از تلاش امریکا برای مطرح کردن ادعای عضویت در برجام و استفاده از ساز و کارهای پیشبینی شده در قطعنامه ۲۲۳۱ برای بازگشت تحریمهای بینالمللی علیه ایران سخن گفتهاند. فکر میکنید چنین اقدامی از سوی امریکا تا چه حد امکانپذیر است؟
اصولا امریکا نمیتواند در مورد موضوع برجام ادعایی مطرح کند. کشوری که به قطعنامه ۲۲۳۱ رای داده، اما عامدانه و مختارانه آن را نقض کرده است و به صورت رسمی کنارهگیری خود با امضای رییسجمهورش خارج شده است، نمیتواند در مورد نحوه اجرا یا اقدامات مرتبط با آن نظری اعلام کند. آنچه باعث میشود امسال، دوره اجرای تحریمهای تسلیحاتی علیه ایران تمام شود، امضای برجام و مفاد این توافق است. امریکا هر اندازه هم که ذینفوذ باشد، بهرغم عضویت دایم در شورای امنیت و حق وتوی این کشور، باز هم در این مورد خاص چون خودخواسته از برجام خارج شده است، دیگر امکان اثرگذاری در این توافق را ندارد. در واقع امریکا با خروج از برجام عملا دست خود را برای هر اقدامی بسته است. سوال اصلی که وجود دارد این است که آیا فرانسه و بریتانیا که اعضای دایمی شورای امنیت هستند، در کنار آلمان، طرف دیگر اروپایی برجام، آیا میتوانند ادعایی در مورد نقض برجام توسط ایران و لزوم تصویب قطعنامه جدید را در شورای امنیت سازمان ملل متحد مطرح کنند؟ در شرایط عادی، روسیه، عضو دیگر دایم شورای امنیت، در طول هفتهها و ماههای گذشته بارها مخالفت قاطع خود را با چنین اقداماتی اعلام کرده است. روسیه و چین، دو طرف دیگر برجام هستند که هر دو در شورای امنیت حق وتو دارند و میتوانند جلوی تصویب هر قطعنامهای را بگیرند. چین به روشنی در این مورد موضعگیری نکرده است، اما به نظر میرسد که چندان با اقدامات اینچنینی علیه ایران همراه نباشد. یکی از دستاویزهای امریکا برای اتهامزنی به ایران، ادعای نقض قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت به دلیل آزمایشهای موشکی است. به نظر میرسد که امریکاییها قصد دارند با استفاده از بهانههای دمدستی همچون پرتاب این ماهواره یا اقدامات مشابه، اروپاییها را قانع کنند که باید محدودیتهای بیشتری علیه ایران وضع کرد. به تازگی شاهد بودیم که در واکنش به پرتاب ماهواره نور به مدار، در شرایطی که کشورهای اروپایی مانند فرانسه و آلمان به ایران اعتراض کردند، اما روسیه حاضر به همراهی با این اظهارنگرانیها نشد. واقعیت این است که ایران دچار هیچ خطا و خلافی نشده است. برنامه فضایی جمهوری اسلامی ایران، کاملا شفاف و روشن است. ماهواره به خودی خود هیچ خطر امنیتی برای کشوری در پی ندارد. حتی امریکاییها هم به بیخطر بودن ماهواره ایرانی برای امنیت امریکا اعتراف کردهاند. اخیرا یک مقام امریکایی هر چند تلاش میکرد تا موفقیت ایران در به مدار فرستادن ماهواره را تحقیر کند و تخفیف بدهد و آن را یک وسیله بیاهمیت جلوه دهد، اما در عین حال اعتراف کرد که این ماهواره، امنیت امریکا را تهدید نمیکند. آنچه در قطعنامه ۲۲۳۱ برای ایران ممنوع اعلام شده است، آزمایش موشکهایی است که به صورت مشخص «برای حمل کلاهک هستهای طراحی شده باشند.» استفاده از موشک برای اعزام ماهواره به مدار، به هیچوجه در چنین دستهای نمیگنجد. اصولا جمهوری اسلامی ایران بارها اعلام کرده است که در دکترین نظامیاش جایی برای سلاحهای کشتار جمعی وجود ندارد.
آیا اروپاییها ممکن است خواست امریکا برای ارسال پرونده ایران به شورای امنیت را قبول کنند؟
امریکاییها برای تصویب قطعنامه علیه ایران در شرایط کنونی، فقط یک مسیر در پیش دارند و آن هم قانع کردن متحدانشان به کلید زدن ترتیبات اجرایی حل اختلاف در برجام و احیای قطعنامههای معلق شده شورای امنیت علیه ایران است. یعنی امریکاییها به این دلیل که خودشان را از دسترسی به ساز و کارهای پیشبینی شده در برجام محروم کردهاند، مجبور هستند به کشورهای دیگر، مانند متحدان اروپایی متوسل شوند تا از طریق سازوکار مشهور به مکانیسم ماشه پرونده ایران را به شورای امنیت بفرستند. امریکاییها در این مسیر تا حدودی موفق شده بودند اروپاییها را به یک تهدید تلویحی راضی کنند. اروپاییها چند ماه پیش اعلام کردند که درخواست اجرای ساز و کار حل اختلاف را مطرح کردهاند، اما بعد از برگزاری کمیسیون برجام و گفتوگوهایی که میان ایران و طرفهای اروپایی انجام شد، قانع شدند که از طریق گفتوگو و همکاری برای اجرای برجام اقدام کنند. اروپاییها به روشنی این پیام را دریافت کردند که اگر میخواهند ایران مسیری را در برجام طی کند که آنها انتظار دارند، باید انتظارات ایران را برآورده کنند. اگر اروپاییها اینستکس را کاملا اجرایی کنند و بتوانند وضعیت تجارت و مبادلاتشان را با ایران عادی کنند، ایران هم میتواند پنج گام تقابلی را به عقب بازگرداند. قطعا اروپاییها این توانایی را دارند که مکانیسم مشهور به ماشه را کلید بزنند و پرونده ایران را به شورای امنیت ببرند. اما چنین اقدامی چه منافعی برای اروپا دارد؟ اروپاییها به روشنی مشاهده کردهاند که تصمیم غلط و نسنجیده دونالد ترامپ برای خروج یکجانبه از برجام چه عواقبی در پی داشت و بعد از دو سال حالا مقامهای امریکایی دنبال راهی برای جبران این اشتباه هستند. اروپاییها این تجربه را دیدهاند و مطمئن هستند که اگر مکانیسم ماشه را کلید بزنند وضعیت بهتر نمیشود که بدتر هم خواهد شد. اروپاییها متقاعد شدهاند که برای بهتر شدن وضعیت باید به برجام بازگردند و تلاش کنند تا تعهدات زمینماندهشان را اجرایی کنند، نه بر عکس.
برخی تحلیلگران معتقدند که امریکا ممکن است قصد داشته باشد با تهدید برگرداندن قطعنامههای پیشین و کلید زدن ساز و کار شورای امنیت برای بازگشت فوری تحریمها، اروپاییها و چین و روسیه را راضی کند تا برای جلوگیری از چنین اقدامی و واکنشهای تند ایران، با قطعنامه پیشنهادی این کشور برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی موافقت کنند. فکر میکنید این تحلیل تا چه اندازه قابلقبول باشد؟
امریکا ناقض برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ است، هم اروپا و هم روسیه و چین و هم خود امریکاییها این را میدانند. بعید میدانم کلا روسیه و چین حاضر به پذیرش هرگونه اقدام ایذایی از سوی امریکا باشد. روسیه صریحا گفته است که معتقد است قرار دادن ماهواره در مدار زمین از سوی ایران نقض قطعنامه ۲۲۳۱ نیست. حتی اگر معاملهای میان امریکا و چهار عضو دیگر دایمی شورای امنیت انجام شود و هر پنج کشور بر سر تصویب قطعنامهای علیه ایران به توافق برسند، درواقع نه تنها گامی به سمت کاهش تنش و بهبود اوضاع برداشته نشده است، بلکه اوضاع پیچیدهتر هم میشود. باز هم اینجا بحث هزینه و فایده پیش میآید. ایران دهههاست که در تحریم تسلیحاتی قرار دارد، تمدید کردن این تحریمها ضربه چندانی به وضعیت جاری ایران وارد نمیکند، اما در برابر واکنش ایران، میتواند برای طرفهای باقی مانده در برجام و حتی امریکا وضعیت را بهشدت سختتر کند. مسیری که امریکا در پیش گرفته است فرصتسوزی مستمر در جهت کاهش تنش است. امریکا میتوانست در برجام بماند و تعهداتش را اجرایی کند، الان هم میتواند به شکل آبرومندانهای بپذیرد که مسیر اشتباهی در پیش گرفته و بهتدریج رویهاش را اصلاح کند. اگر امریکا چنین رویهای در پیش بگیرد، قطعا در کاهش تنش در منطقه، بهبود روابط ایران و امریکا و برطرف شدن نگرانیهای احتمالی در مورد برنامههای هستهای و نظامی ایران کمک میکند. تحریم روی تحریم و اجرای مجدد تحریمهایی که قبلا وضع شدهاند، هیچ کمکی به شرایط نمیکند. اقدامات اینچنینی از سوی امریکا به معنای فرستادن پیام عدم تمایل به همکاری و تعهد به ایران است، اینکه امریکا در هیچ شرایطی حاضر به اجرای تعهدات بینالمللی در قبال ایران نیست و جلوی منافع ایران را به هر شکلی میگیرد.
اگر امریکا در این شرایط موفق شود که قطعنامهای را در شورای امنیت علیه ایران به تصویب برساند، واکنش ایران چه خواهد بود؟
دست ایران کاملا باز است. ایران الان همهجانبه با آژانس بینالمللی انرژی اتمی همکاری میکند. فعالیتهای هستهای ایران کاملا روشن و شفاف هستند. اما هر اندازه فشار بیشتر شود ایران ممکن است در همکاریهایش با آژانس تجدیدنظر کند و همکاریهایش را کاهش دهد. چنین واکنشی ازسوی ایران هم به نفع هیچکس نخواهد بود. کاهش تعهدات ایران در قبال همکاری با آژانس پیامی منفی به طرف مقابل میدهد. البته هستند کسانی در چارچوب قدرت امریکا که علاقهمند هستند ایران را به این سمت سوق بدهند و وادار کنند که ایران اقدامات رادیکال انجام دهد. اقداماتی مانند کاهش نظارتهای آژانس، توقف اجرای داوطلبانه پروتکلهای الحاقی و حتی خروج از انپیتی.
یعنی چنین واکنشی را آخرین سلاح ایران برای مقابله با فشار بیشتر تلقی میکنید؟
نه! ایران خیلی امکانات دیگر هم در منطقه دارد و دستش چندان در واکنش بسته نیست. واکنشهای بزرگتری هم میتواند انجام دهد. ایران در خارج از بحث هستهای هم میتواند واکنشهایی به هر اقدامی خلاف منافعش نشان دهد. منطق و عقل سالم، حکم میکند که طرفهای مقابل به سمت گفتوگو و مذاکره بروند و از افزایش تنشها و رویاروییها و وارد شدن به یک دور انتقام خودداری کنند. اقدامات رادیکال، قطعا به اقدامات رادیکال متقابل میانجامد. تجربه دو سال گذشته هم از زمان خروج امریکا از برجام نشان داده است که اینطور نیست که ایران کاملا دست و پا بسته باشد. به نفع همه است که به سمت حل و فصل مسائل برویم، به نفع امنیت منطقه و به نفع امنیت جهان است که تنشهای کنونی کاهش پیدا کند و طرفها به سمت گفتوگو و تعامل بروند.
اگر عقل سلیم چنین حکم میکند، پس چرا شاهد رویه خلاف آن از سوی واشنگتن هستیم؟
به نظرم اینها بازیهایی است که اسراییلیها دیکته میکنند و امریکا دو سال است که در دام بازی اسراییل افتاده است و بازی میخورد. دستکم برای اروپاییها بهتر است که در این دام گرفتار نشوند. مقامهای جدید اتحادیه اروپا و شورای اروپا، مطرح کردهاند که باید به سمت مسیر اجرای تعهدات اروپا و اقناع ایران برای بازگشت به تعهدات پیشینش حرکت کرد، اما روندی که امریکا در پیش گرفته است، اصولا در جهت مخالف است و اجازه تحقق چنین رویکردی را نمیدهد.
فکر میکنید امریکا برنامهای برای اصلاح رویکردش ندارد؟
احتمال بسیار ناچیزی وجود دارد که امریکاییها با مطرح کردن مجدد عضویتشان در برجام، قصد بازگشت آبرومندانه و بیسر و صدا به برجام و میز گفتوگو داشته باشند. در واقع ممکن است درنهایت شاهد باشیم که امریکاییها با ادعای اقتدار، اشتباه خودشان را در خروج از برجام بپذیرند و به میز گفتوگو بازگردند. قطعا اگر امریکا چنین اقدامی بکند، یک گام و پیام مثبت است.
نیویورک تایمز گزارش کرده بود که حقوقدانان وزارت خارجه امریکا پیشنهاد بازگشت به برجام را با هدف از سرگیری قطعنامههای پیشین مطرح کردهاند و با اشاره به یک خلأ حقوق در قطعنامه ۲۲۳۱ قصد دارند ادعا کنند که براساس متن قطعنامه امریکا هنوز عضو برجام است...
چنین استدلالی خندهدار است، اسم امریکا در قطعنامه آمده و در برجام هم چند 10 بار تکرار شده است. اما شما نمیتوانید مواد یک معاهده یا توافق را مصادره به مطلوب کنید. مواد برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ به صورت سوا کن جدا کن نمیتواند اجرا شود. هیچکس در دنیا چنین تفسیری را منطقی و حقوق تصور نمیکند. امریکا نمیتواند بگوید یک بخش از قطعنامه که من قبول دارم باید اجرایی شود و یک بخش دیگر نباید اجرایی شود. امریکا زمانی که در یک مراسم رسمی، دونالد ترامپ توقف اجرای برجام را اعلام کرد، رسما خود را از تمام مزایا در کنار تمام هزینههای برجام محروم کرد. یعنی امریکا حق خودش را در اعتراض به ایران در مورد برجام، سلب کرده است. امریکا حقی برای ادعا ندارد، مگر اینکه به برجام بازگردد که آن هم به راحتی شدنی نیست، چراکه باید همه دیگر طرفهای برجام بازگشت امریکا را بپذیرند. امریکا در خروج از برجام، گاف بزرگی داد، همان روزی که این فرمان از سوی رییسجمهور امریکا امضا شد هم بسیاری از تحلیلگران و حقوقدانها تذکر دادند که اشتباه بزرگی توسط ترامپ رقم خورده است. ماندن در برجام دست امریکا را بازتر میکرد که به ایران فشار بیاورد، امریکا وقتی درون برجام بود میتوانست از ایران به شورای امنیت شکایت کند، اما حالا دیگر نمیتواند.
در واقع امریکا با خروج از برجام عملا دست خود را برای هر اقدامی بسته است.
روسیه و چین، دو طرف دیگر برجام هستند که هر دو در شورای امنیت حق وتو دارند و میتوانند جلوی تصویب هر قطعنامهای را بگیرند.
امریکاییها برای تصویب قطعنامه علیه ایران در شرایط کنونی، فقط یک مسیر در پیش دارند و آن هم قانع کردن متحدانشان به کلید زدن ترتیبات اجرایی حل اختلاف در برجام و احیای قطعنامههای معلق شده شورای امنیت علیه ایران است.
منبع: ساعت24
کلیدواژه: شورای امنیت شورای امنیت تصویب قطعنامه خروج از برجام پرونده ایران قطعنامه ۲۲۳۱ چنین اقدامی امریکایی ها روسیه و چین هم می تواند اروپایی ها سوی امریکا بین المللی قطعنامه ای اگر امریکا علیه ایران بهشتی پور تحریم ها هسته ای گفت وگو طرف ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۷۶۹۸۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سعید لیلاز: افشای فایل صوتی ظریف، عمدی بود
به گزارش تابناک، محمد ایمانی در کانال تلگرامی عقل و انصاف نوشت: اردیبهشت ۱۴۰۰، درز فایل صوتی گفتوگوی محرمانه ظریف با «مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری»، اعتراض بسیاری را موجب شد. او در این مصاحبه، عملکرد شهید سلیمانی را زیر سؤال برده و عملکرد نیروهای نظامی را موجب ناکامی برجام معرفی کرده بود.
سه سال بعد، سعید لیلاز که فرد مصاحبهکننده بود، میگوید افشای آن فایل (که قرار بود محرمانه و برای ثبت در آرشیو و اسناد ملی باشد) عمدی بوده است!
لیلاز در گفتوگو با شرق، درباره این که چرا حامی مذاکره بود اما منتقد برجام شد، میگوید: من آن زمان موافق مذاکرات برابر بودم. اتفاقا اگر ما برجام یک را امضا نمیکردیم و به شکست نمیرسید، من مخالف جدی برجام ۲ و ۳ نبودم؛ ولی وقتی برجام این سرنوشت را پیدا کرده است، دیگر برجامهای بعدی فایدهای ندارد. مخالفت من نتیجه یک سیر تحلیلی از تطور تاریخی مذاکرات و نتیجه آن است. وقتی ما نتیجه برجام را در شرایط کنونی میبینیم، واقعا دیگر نباید نگاه مثبتی به مذاکرات نابرابر- تاکید دارم مذاکرات نابرابر- داشت.
او درباره افشای فایل گفتوگوی محرمانهاش با ظریف اظهار کرد: من از گفتن جزئیات خودداری میکنم. سربسته میگویم که ماجرای انتشار آن فایل، بدون آنکه بگویم چه کسی چه کاری کرد، یکی از اهداف و دلایل افشاگری آن، با هدف ارسال پالس بود که اگر دولت بایدن میخواهد برای احیای برجام کاری بکند، در همین ماههای منتهی به پایان دولت روحانی باشد که احیای برجام بتواند به جریان همسوی دولت روحانی برای تداوم قدرت کمک کند و دولت بایدن متاسفانه حتی همین کمک را هم نکرد.
لیلاز میافزاید: «آمریکاییها در دولت بایدن، نه در چند ماه پایانی دولت روحانی کاری برای احیای برجام کردند که مثلا به سود اصلاحطلبان و میانهروها تمام شود و نه حتی در دولت رئیسی توانستند برجام را احیا کنند که به سود اصولگراها باشد.
او میگوید: اکنون ایران زمین بازی را عوض کرده. غنیسازی را تا ۶۰ درصد برده، فلز اورانیوم تولید کرده و سانتریفیوژهای نسل جدید را هم به کار برده است. پس دیگر روند بازی عوض شده است. چرا؟ چون ایران فهمیده اگر کماکان به انفعال و مماشات ادامه دهد، حد یقفی برای زیادهخواهی آمریکا وجود ندارد و مرتبا جلوتر میآید».
یادآور میشود ظریف در مصاحبه مورد بحث، عملکرد شهید سلیمانی را زیر سؤال برده و به دروغ، این عملکرد و عملکرد نیروهای نظامی را موجب ناکامی برجام معرفی میکند.
ظریف به شکلی مغرضانه و تحریفآمیز گفته بود: «من دیپلماسی را بیشتر برای میدان هزینه کردم، تا میدان برای دیپلماسی هزینه شده باشد. هیچ زمانی نتوانستم به فرمانده میدان [نظامی] بگویم کاری را بکن، چون در دیپلماسی نیاز دارم. تقریبا هربار که من برای مذاکره رفتم، این سلیمانی بود که میگفت میخواهم تو این خاصیت یا نکته را بگیری. وقتی میدان [نظامی] تصمیمگیر باشد، این میشود. وقتی که میدان بخواهد بر استراتژی کشور حاکم شود، این میشود که میتوانند با ما بازی کنند.»
ظریف همچنین گفته بود: «بین ۲۳ تیر ۹۴ که برجام نهائی شد تا ۲۶ دی ۹۴ که برجام به مرحله اجرا درآمد، پشت سر هم اتفاقاتی افتاد که به توافق ضربه زد؛ سفر سلیمانی به روسیه، گرفتن دو قایق جنگی آمریکایی (۲۲ دی ۹۴)، نوشتن مرگ بر اسرائیل روی موشک و... سفر آقای سلیمانی به روسیه، به اراده مسکو شکل گرفت، نه به اراده ما. ادعا میکنیم که آقای سلیمانی، پوتین را به جنگ کشید. اما پوتین تصمیمش را گرفته بود.».
این روایت غلط -که آمریکا را برای گردنکشی و گروکشی بیشتر در مذاکرات احیای برجام تشویق کرد- در حالی بود که خبرگزاری آسوشیتدپرس درباره سفر شهید سلیمانی به مسکو نوشته بود:
«دیدار مهم ژنرال سلیمانی با پوتین، نقشی مؤثر در نقشآفرینی روسیه در جنگ سوریه داشت. یکی از قدرتمندترین مقامات نظامی ایران، نشستی سه ساعته را با پوتین داشت تا او را متقاعد کند. سلیمانی و پوتین، نقشهها و عکسها را بررسی کردند و به تبادل اطلاعات پرداختند. بررسیها نشان داد گروههای تروریستی، در صورتی که مسکو وارد عمل نشود، فعالیتشان را به نزدیکی روسیه در قفقاز گسترش خواهند داد. در این نشست درباره برنامه تشکیل یک مرکز مشترک تبادل اطلاعات میان عراق، سوریه، ایران و روسیه توافق شد. این نقشآفرینی، حاکی از نفوذ شدید ایران در منطقه است».
منبع: ايسنا